کاوش موضوع اسطرلاب
صفحه اصلی
اسطرلاب
اُسطُرلاب یا آسترولاب (به یونانی: اَسْترُلابُن (ἁστρολάβον)؛ اَسْترُن (ἄστρον)، ستاره + لامبانِئین (λαμβάνω)، گرفتن)، (به پارسی باستان: استارهیاب) (دیگر نامها: اَسترولاب، سُتُرلاب، صُلاّب)، و در برخی منابع فارسی با نام «آیینهٔ نجوم» جام جم آورده شده است. از ابزارهای قدیم نجوم و پیشگویی آینده است. اسطرلاب وسیلهای در نجوم رصدی بوده و اکنون بیشتر برای کاربردهای آموزشی بکار میرود.
اسطرلاب رایج و معمولی دستگاه و صفحه گرداننده فلزی است که از جنس برنز یا برنج یا از آهن و فولاد یا تخته به طرز بسیار دقیق و ظریف و مستحکمی ساخته شده و برای مطالعات و محاسبات کارهای نجومی از قبیل پیدا کردن ارتفاع و زاویه خورشید، محل ستارگان و سیارات و منطقه البروج و به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی محل در تمام مدت شبانه روز و فصول مختلف سال بکار برده میشود. همچنین برای بهدست آوردن ارتفاع کوهها و پهنای رودخانهها و سایر عوارض طبیعی زمین و تعیین ساعات طلوع و غروب یکایک ستارگان ثابت و سیاراتی که نام آنها بر شبکه اسطرلاب نقش بسته نیز مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین این دستگاه برای محاسبه ساعات طلوع و غروب آفتاب هر محل (علیالخصوص در دوره اسلام که تعیین ساعات نماز هم برآن اضافه شد) ساخته شده است. با توجه به این حقیقت که در هنگام استفاده از دستگاه مذکور هیچ احتیاجی جهت به کاربردن و دانستن فرمولهای ریاضی نیست. (مانند خطکش محاسبهای که به وسیله مهندسین به کار برده میشود)
در کل از این ابزار برای سنجش ارتفاع، سمت، بعد و میل خورشید و ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب استفاده میشده و ابزاری در مبحث تاریخ ابزارهای زمان بوده است که برای کاربردهای دیگر نیز بهکار میرفته.
بر طبق اسناد بهدست آمده در ماوراءالنهر، این دستگاه را «استارهلاب» میگفتند. «استاره» یا «استره» که یونانیان «استاریوس» مینامند، همان ستاره و نام ایرانی است و «لابیدن» از مصدر پارتی به معنی «تابیدن» است.
بعضی از منابع عربی نام آن را مشتق از کلمه یونانی استرلابوس نوشتهاند و برخی معنی آن را «ترازوی ستارگان» ذکر کردهاند. اما از آنجا که اسطرلاب در حوزه فرهنگ ایران و خاورمیانه بکار گرفته شده و در فرهنگ یونانی جایگاهی ندارد و اروپاییان در اندلس مسلمان قرن یازدهم با آن آشنا شدند بنابراین ارتباط این واژه با استرلابوس نیز بعید به نظر میرسد. حمزه اصفهانی واژه «اسطرلاب» را معرب ترکیب فارسی «استارهیاب» میداند. نظر حمزه اصفهانی قابل قبولتر بنظر میرسد زیرا Star یا استارا یا ستارا و ستره ریشه در سانسکریت و در زبانهای پارسی باستان دارد و واژه استار در فرهنگ ایرانی و میانرودان و حتی زبان آرامی و سریانی معمول بوده است. استاره یاب هنوز هم در ادبیات خراسانی بکار میرود؛ مثلاً میگویند طرف جادو و جمبل بلد است مهره خر و استره یاب دارد.
ابوریحان بیرونی در رسالهٔ «إفراد المقال فی أمر الظلال» نظر حمزه اصفهانی را در کتاب «الموازنة» رد کرده و به فرض رواج این کلمه در زبان فارسی، آن را برگرفته از تعریب واژهٔ یونانی اسطرلابوس میداند که در آن اسطر (star) به معنی ستاره است، همانند واژههای astronomy و astrology (که در ریشهٔ یونانی آنها تردیدی وارد نشده) و اشاره میکند که این وسیله در زمانی که هیچ جای دیگری وجود نداشته، در صنعت و کتب قدیمی آنها یافت میشده است. وی اضافه میکند که مردم مشرق زمین اسطرلاب را نمیشناختهاند و از سایه برای این منظور استفاده میکردهاند.
اسطرلاب را ایرانیان مسلمان جام جم یا جام جهاننما یا آینه جم میخواندند.
حافظ در غزلی از آینه جام نام میبرد که منظورش همان اسطرلاب است که جهان را مانند جام آینهواری به آدمی نشان میدهد. قدیمیترین کتاب جامع به زبان فارسی دری دربارهٔ اسطرلاب و ستارهشناسی، کتاب «روضه المنجمین» نام دارد که آن را «شهمردان» فرزند ابیالخیر رازی در سده پنجم هجری تألیف کرده است.... بیشتر در ویکی پدیا